حجاب

 

اعوذ به الله من شر نفسهای شیطانی

به نام خالق فطرتهای ربانی
خواهرم !
آیا تاکنون فکر کرده ای که چرا خداوند حجاب را برای تو و زنان واجب کرده ؟
آیا تاکنون فکر کرده ای وقتی برای کسی خیلی عزیز و محترم باشی دیگر دوست ندارد تو را از دست بدهد ؟
آیا تاکنون فکر کرده ای که چرا مروارید در صدف پنهان است ؟ چرا کعبه در چادر نهان است ؟ اصلا هیچ اندیشیده ای چرا تمام موجودات ارزشمند از محافظت ویژه ای برخوردارند و صاحبانشان با وسواس خاصی از آنها مراقبت میکنند ؟
آیا می دانی مقام و شان تو که حجاب را رعایت کنی از کعبه بالاتر است ؟
بدان که تو مروارید صدف عالمی ، با این اوصاف تو ناموس خدایی و از عزت و شرف ویژه ای نزد پروردگار برخورداری. نباید برای تو افتخار باشد که مورد عنایت خالق یکتای بی نیاز هستی ؟
آیا همین برای تو بس نیست که اشرف زنان عالم الگوی توست ؟اصلا با وجود این عزیزترین جان جهان و بانویی که در اوج کرامت و کمال و محبوبترین خلق نزد خداوند است جایی برای الگوی دیگر می ماند ؟
آیا لحظه ای با خودت فکر کرده ای که عشوه گری و طنازی یک زن در خیابان ممکن است خانواده ی پاکی را از هم متلاشی کند ؟
حیف باشد ، بسیار حیف باشد که فطرت پاکت را با ناپاکی ها معامله کنی !!
گوهری که ز صدف،مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
کمی در این بیت تامل کنیم !!!
خواهرم ! آیا گوهر وجودت را در زنان غربی طلب میکنی ؟ زنانی که در ساحل رحمت خدا گم گشته اند ، زنانی که خود گیج ، منگ و ملعبه دست نامردهای عصر خویش هستند و همچون پر کاهی به هر سویی که آنها میخواهند می روند .
خواهرم ! دنبال چه هستی ؟ از چه کسانی الگو میگیری ؟ از زندگی چه میخواهی ؟ گمان کرده ای که خداوند تو را بیهوده خلق کرده است ، تا بر هر سازی که مردهای سودجو میزنند تو برقصی ؟
عفت و حجاب ، حریت و آزادگیست نه محدویت و در بند بودن .
چرا اجازه می دهی که سوداگران نوامیس دنبال جسم تو باشند و روح بزرگت زیر هوسهای کثیفشان له شود ؟
آیا ! نمیخواهی مولا و صاحبمان از وجودت خشنود باشد نه غمگین و نگران . چرا دلش را به درد بیاوریم ، مگر نه اینکه منتظر آمدنش هستیم .
وقتی میفرماید عفت و حجابت را حفظ کن تا روحت به کمال برسد ، باید گوش فرا داد و گفت : ((تا شما مولا و صاحب اختیار من هستی کسی جرات تعرض به هویت من را ندارد .))
 
باید که جمله جان شوی ، تا لایق جانان شوی!!